از سر ذوق دیده ام عین یکی و نام صد


ذات یکی صفت بسی خاص یکی و عام صد

حسن یکی و در نظر آینه بی شمار هست


روح یکی و تن هزار باده یکی و جام صد

گر به صد آینه یکی رو بنمود صد نشد


نقش خیال او صد و صد نشد آن کدام صد

همدم جام پر میم ساقی مجلس ویم


پیش یکی گرفته ام ساغر می مدام صد

نام یکی اگر یکی صد نهد ای عزیز من


صد نشود حقیقتش یک بود او به نام صد

در دو جهان خدا یکی نیست در آن یکی شکی


ملک بسی ملک یکی شاه بسی غلام صد

عاشق و مست و واله هم همدم نعمة اللهم


نوش کنم به عشق او ساغر می به کام صد